جدول جو
جدول جو

معنی نر سلو - جستجوی لغت در جدول جو

نر سلو
نام مرتعی در شرق روستای دیوا در بندپی غربی، که قلعه ای هم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

طائفه ای از ایل بچاقچی، از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 100 خانوار است. و سردسیر آنان شریف آباد پل بورس و گرمسیر اوادز میباشد
لغت نامه دهخدا
(خُ)
نام یکی از دهستانهای پنجگانه گرمی شهرستان اردبیل است. این دهستان در باختر بخش گرمی در کوهستان واقع و دارای آب و هوای مناطق گرمسیری است. مرکز آن آبادی صلوات واز 55 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و جمعیت آن درحدود پنجهزاروسیصد نفر می باشد. قراء مهم آن عبارتنداز: کنده، سیدجواد، شکرلو، سامانلو، دومولو، قرخ بلاغ، سروان علیا، میرزا حق کندی. آب قراء آن از چشمه سارها و رودخانه های محلی تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
نام طایفه ای است از ایل بچاقچی در کرمان. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 95). این طایفه مرکب از سی خانوار است که سردسیر آنها چهارگنبد و گرمسیر آنان چاه قلعه و زبان آنها ترکی است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نُهْ)
در بازی ورق نام ورقی که نه خال دارد: نه لوی خشت، نه لوی خاج، نه لوی دل، نه لوی سیاه. رجوع به نه خال شود
لغت نامه دهخدا
(نِ سِ)
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان، در 18هزارگزی جنوب غربی علی آباد، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 345 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنعت دستی زنان کرباس بافی و شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نَ لِ)
دهی است از دهستان کورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل، در 32هزارگزی جنوب شرقی اردبیل در ناحیۀ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 119 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نه لو
تصویر نه لو
ورق بازی دارای نه خال (در بازی ورق)
فرهنگ لغت هوشیار
گوسفند نر یک ساله
فرهنگ گویش مازندرانی
پرگو یاوه گو
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و صدا، حرف و صحبت
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در دیوای بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
قرقاول نر
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای علی آباد کتول
فرهنگ گویش مازندرانی